سپهرجونسپهرجون، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

کودکانه های سپهر

اولین روز با تو بودن

عزیزم امروز مامانی رفت سونو گرافی وعکس شما رو تو شیمکش دید هنوز خیلی کوشولویی اندازه یه لوبیا  شما الان چهارهفته وشش روزته بعد از سونو شیرینی خریدیم رفتیم خونه باباجون (بابای من) وبعد هم خونه بابای بابا همه از شنیدن خبر اومدنت خوشحال شدن وکلی ذوق زدن خانم دکتر هم به مامانی گفت باید خوب استراحت کنی تا نی نی حسابی تپل مپل بشه منم رفتم خونه مامان جون ومشغول استراحتتتتتتتتتتت ...
8 اسفند 1391

به امید آن روز.........

من وتو بچه دار می شیم اگه پسر بشه حرفای قشنگی می زنه مثل باباش اگه دختربشه بادهنش نه با چشماش حرف می زنه مثل مامانش با هم دعوامون می شه اول گفت مامان نه خیر اول گفت بابا اگه پسرباشه مامانشوبیشتر ازهرکسی دوس داره مثل همه اگه دخترباشه اولین مردی که عاشقش میشه تویی فکرکنم... بادستای کوچیکش همه ی خودخواهی هامون رو می پوشونه... اسمشو من می ذارم همون طورکه فامیلشو از تو می گیره  ...
14 بهمن 1391
1